نوشته شده توسط : سرباز كوچك ولايت

 

حر بن يزيد چون تصميم لشگر را بر امر قتال ديد و شنيد صيحه امام حسين عليه السلام را كه مي‌فرمود:

 
اَما مِنْ مُغيثٍ لِوَجْهِ اللهِ، اَما مِنْ ذابّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ صَلّي الله عَلَيْهِ وَ الِهِ.
 
 
اين استغاثه كريمه او را از خواب غفلت بيدار كرد لاجرم به خويش آمد و رو به سوي پسر سعد آورد و گفت اي عمر آيا با اين مرد مقاتلت خواهي كرد؟ گفت بلي والله قتالي كنم كه آسانتر او آن باشد كه سرها از تن پرد و دستها قلم گردد، گفت آيا نمي‌تواني كه اين كار را از در مسالمت به خاتمت برساني؟ عمر گفت اگر كار به دست من بود چنين مي‌كردم لكن امير تو عبيدالله بن زياد از صلح ابا كرد و رضا نداد.



:: موضوعات مرتبط: تاريخي , تاريخ اسلام , ,
:: برچسب‌ها: پیوستن حضرت حر به لشکر امام حسین (ع) , استغاثه كريمه او را از خواب غفلت بيدار كرد , اي مردم گواه باشيد اول كسي كه تير به لشكر حسين افكند من بودم , ,
:: بازدید از این مطلب : 1071
|
امتیاز مطلب : 91
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : 23 آذر 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد